America and England

روانشناسی دین، حوزهای بین رشتهای میـان روانشناسـی و دیـن پژوهـی، دانـش جدیـدی است کـه بـه تبیـین و توصـیف تجـارب، نگرشـها و رفتارهـای دینـی از منظـر روانشناسـی میپردازد.
انگلیـسی ـ امریکـایی کـه بنیـانگـذارآن گـالتون
انگلیسی است، بـه توصـیف رفتارهـای دینـی از طریـق توزیـع پرسـشنامـه و آزمـون بـا بـکارگیری آمار پرداخته میشود. از دیگر طرفداران این سنت استنلی هال و ادین استارباک هستند؛ استارباک برای تحقیق درباره پیدایش مفهوم خدا میان اقوام بدوی با توجه به تحول و تکامل شخصیت، از روش گردآوری مواد و مطالب زنـدگینامـهای، دروننگـری، تأمـل شخصی و پرسشنامه استفاده کرد و آنها را طبقه بندی و تجزیـه و تحلیـل نمـود. اسـتارباک همواره این احساس را داشت که دین یک راز است و علم هرگز همه ابعـاد آن را نخواهـد شــناخت.
(ویلیــام جیمــز از مهــمتــرین روانشناســان پراگماتیسیم است. او درکتاب مهمش به نام انواع تجربه دینی:مـیگویـد
ارزیابی نهایی یک عقیده یا یک تجربه را میتوان فقط در سـایه ثمربخـشی آن در زنـدگی فرد انجام داد. کتاب انواع تجربه دینی، که مجموعه سخنرانیهای جیمز درباره تجربـه دینـی است، به رغم انتقادات، به سرعت به اثری تبدیل شد که مورد توجه اهل فن قرار گرفـت و در همان سال شش بار تجدید چاپ شد. معروف است که راسـل بـه ویتگنـشتاین توصـیه کرد که این کتاب را بخواند. تئودور فلورنوئا در اینباره میگوید: بهترین و مـشخصتـرین
نمونه این توانایی هنرمندانه در نفوذ به اعماق ضمیر دیگران، بی تردید کتاب معروف به نـام انواع تجربه دینی است.
در حال حاضر در انجمن روانشناسی امریکا، بخـش مـستقلی بـه روانشناسـی دیـن
اختصاص داده شده است و همچنین روانشناسی دین به عنوان یک کرسـی دانـشگاهی در بسیاری از دانشگاههای معتبر دنیا ارائه میشود.
جیمز روانشناس تجربی و واقـعگـرا و فیلـسوف معـروف پراگماتیـسیم از مهـمتـرین مروجان سنت امریکایی این مکتب است.
در کتاب انواع تجربه دینی نیز با حالات احترام آمیز عرفانی درباره خود میگویـد:
خمیره ذاتی من تقریباً به طور کامل به این التذاذات وابسته است 
او براساس دیدگاه پراگماتیسمیاش معتقد است که حقیقت بودن هر چیـز در گـرو
مطلوبیت آن در عمل است و یک عقیده وقتی رضایت بخش عمـل مـیکنـد کـه بـه وسـیله تجربه تأیید شود. از نظر پراگماتیسیم تنها آزمون حقیقت محتمل این است کـه بایـد چیـزی باشد که بهتر ما را هدایت کند، چیزی که بهتر از همه با هر جزء زندگی جـور درآیـد و بـا مجموعه مقتضیات تجربه، بدون حذف چیزی از آن تلفیق شود (جیمـز، 1370 ،ص 61 )
در تعریف دین نیز نگاهی تجربی دارد و میگویـد بـسیاری از فیلـسوفان دیـن
تلاش کردهاند تعاریف زیادی برای دین ارائه نمایند، اما هیچ یـک نتوانـستند جـوهر و ذات واحدی را برای دین تعیین نمایند و حداکثر ویژگیهای دین را بیـان کـردهانـد. او مـیگویـد نمیتوان به جوهر دین رسید، بلکه تنها میتوان ویژگیهای آن را نشان داد، پس نامی اسـت برای مجموعهای از این ویژگیها. واژه دین بریک اصل و یا گوهرواحد دلالت ندارد بلکـه
نامی است برای مجموعهای از چیزها (.(دین عبارت است از: احساسات، اعمال و تجارب شخصی انسانها که در عالم تنهاییشان اتفاق میافتد، به گونهای که خودشان را در ارتباط با آنچه امر الوهی تلقی میشود، مییابند .(او گوهر دین را احساسات و سلوک عملی ادیان میداند و درباره حیات دینی که بارها ازآن سخن میگوید
معتقد است که حیات دینی به طور گسترده به دنبال آن است که شخص را استثنایی و غیـرعادی بسازد.
جیمز در یک جمعبندی که از حیات دینی ارائه میدهد میگوید بـه طـور کلـی در
گستردهترین شیوة ممکن ویژگیهای حیات دینی بر حـسب دریافـت مـا، ایـن باورهـا نهفتـه
است (آذربایجانی، 1378 ،ص 54 :(
1 .دنیای دیدنی، بخشی از عالم معنویتـر اسـت کـه ارزش و معنـای خـود را از آن دریافت میکند2 .وصال یا ارتباط قرین با هماهنگی با آن عالم برتر، غایت حقیقی ماست.
3 .دعا یا اتصال با روح عالم خلقت ـ خدا یا نظم کائنات ـ فرایندی است کـه در آن
واقعاً کاری (با ثمر) انجام میشود و قدرتهای معنوی دارای آثار روانشـناختی یـا جـسمانی
در ما جریان مییابد.
4 .زندگی مزه و طعم جدیدی مـییابـد، همچـون موهبـت الهـی بـه شـکل زنـدگی
سرشار از نشاط شاعرانه یا بهجت دلیرانه ظاهر میشود.
5 .امنیت خاطر و آرامش باطنی ایجاد میشود که نتیجـهاش در ارتبـاط بـا دیگـران، اظهار احسان و عواطف بی دریغ است.
جوهره دیـن را در حـریم تجربـه دینـی درونـی مـیجـست و
مهمترین بخش دین را در ارتباط شخصی با خدا مـیدانـست. او در ایـن موضـوع نیـز نگـاهپراگماتیستی خود را حفظ کرده است و به جای بررسی دلایل وجود تجربه دینـی بـه آثـار آن در زندگی مردم توجه دارد. همان طور که در مقام دفاع از دین نیـز معتقـد بـود بایـد از طریق تجربه و آثار و ثمرات عملی از دین دفاع کرد نه از طریق بررسی منطقی دلایل اثبات
دین و اصول آن. بر این اساس او منحصراً به دین شخصی توجه داشت که بنـا بـه گفتـهاش تجربه ازلی و یگانه پیوند مستقیم با وجود الهی اسـت، رویـدادی نـامعمول، بـی اختیـار و بـرحسب انتظار خلاف عرف و سنت که شخص را به جانب اعمـال فـردی نـه گروهـی سـوق
میدهد. اما مطمئن بود بررسی نوع دیگر دین نهادینه» و کهنه اکثریـت» کمتـر فایـده دارد. ثانوی است که از 
جیمز در عین حال که تنوع ادیان و کثرتگرایی را به رسمیت میشناسد، گوهریگانهای را دین در نظر میگیرد و در زیر تنوع گستردهای که در اندیشه دینی وجود دارد، نـوعی یگانگی در احساسات و رفتار هست که این عناصر بهتر میتوانند گوهردینداری را شناسایی کنند. عقاید، نمادها وسایر آموزه ها صرفاً جنبه ثانوی دارند، شاید اینها شاخ و برگ سودمند هستند، اما برای استمرار حیات دینی ضروری نیستند. خصلت عاطفی این زندگی، نوید بخش و فراگیر است. او در توصیف این احساس میگوید
من سعی میکنم ازتمام تجارب دینی، احساسات و عواطف شخـصی وآنچـه بـه آن تعلـق دارد یک چیزبیرون آورم که هسته مرکـزی همـه ادیـان بـوده و روح مقـدس ادیـان آن را قبول داشته باشد. اگر نگاه اجمالی به ادیان متفاوت دنیا بیندازید خواهید دیـد کـه عقایـد و افکار چقدر باهم مختلفاند، اما احساسات و سلوک عملی ادیان باهم فـرق ندارنـد
وقتی زندگانی بزرگان دینی دنیا را مطالعه میکنید، خواه مسیحی باشد یـا بـودایی و . مـیبینیـد عملاً زندگی آنها به هم نزدیک است؛ بنـابراین، فرضـیه هـا وافکـار مختلـف کـه ادیـان را
ایجاد میکنند، در درجه دوم اهمیت هستند. اگر میخواهید گوهردین را به دست آورید،
به احساسات و سلوک آنان نگاه کنید که ریشه دارترین عوامل دینی هستند. آنچه بین دل و رفتار (دو عنصر اساسی) وجود دارد، اساسی ترین عنصر زندگی روحـی ماسـت وافکـار و اندیشه ها و آثار و نهادهای دینی از آنجا سرچشمه میگیرد. 
جیمز پس از آنکه گوهر تجربه ها دینی را کیفیت و حالتی میداند که در این احوال
حاصل میشود، معتقد است استدعا و نیایش با خداوند گوهریترین ابعاد دین است . . اما دعای مشتمل بر درخواست فقط بخشی از نماز و نیـایش اسـت و اگـر ایـن واژه را بـه یـک معنای وسیعتر در نظر بگیریم، یعنی هر نوع ارتباط یا گفتگو با قدرتهای الـوهی، مـیتـوانیم مشاهده کنیم که نقدهای علمی دیگر بر آن دست نخواهد یافت. نماز و نیایش به این معنای وسیع، ترین و گوهریترین بخش دیـن اسـت . . نیـایش همانـا دیـن واقعـی است
او در کتاب انواع تجربه دینی میگوید: در این ف

ـصل مـیکوشـم توجـه شـما را بـه
نگرش درباره اعتقاد به چیزی که آن را نمیتوان دید جلـب کـنم و از لحـاظ روانشـناختی احوال روانی مانند نگرشها، اخلاقیات، اعمال، هیجانها و احوال دینی مربوط به آگـاهیمـان را بررسی کنم. چیزهایی که معتقدیم همراه ما به طور واقعی یا ذهنی وجود دارند . . او در ضمن بررسی ایـن احـوال روانـی، نمونـه هـا و تجـاربی را بیـان مـیکنـد کـه افـراد گـزارش کرده اند، مانند احساس حضور یک وجود خاص، احساس حضور توأم با نـشاط و بهجـت،
احساس حضور روح یا یک شخص، احساس حضور و دیدن به وسیله مرد نابینایی که خطای باصره در مورد وی معنـا نـدارد. همچنـین، او نتیجـه مـیگیـرد گویـا در دسـتگاه فکری و روانی ما یک حس حقیقت یاب وجود دارد که حقایق و واقعیتها را درک میکنـد و کار آن خیلی از حواس معمولی دیگر عمیقتر و دامنه دارتر است.
 منبع :

تأملی برآراء ویلیام جیمز در پرتو نقدکتاب روانشناسی دین از
دیدگاه ویلیام جیمز
به ترجمه: "دکتر ملیحه صابری نجف آبادی"

ensani.ir

نظریه یونگ در رابطه با روانشناسی دین

دیدگاه یونگ در رابطه با روانشناسی دین

نظریه زیگموند فروید در رابطه با روانشناسی دین

دین ,دینی ,تجربه ,بـه ,یک ,کـه ,حیات دینی ,است که ,احساسات و ,انواع تجربه ,است و ,کتاب انواع تجربه

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Academia پوشش فلزات بابایی روستای تاریخی تویه دروار سیم کشی ساختمان برداشت آزاد علم داده آموزش نویسندگی IR series زیباترین موزیک های ایران hshafaA